جدول جو
جدول جو

معنی درخت ماری - جستجوی لغت در جدول جو

درخت ماری
(دِ رَ تِ)
درخت زینتی از نوع کاتالپا با برگهای پهن بشکل دل خوشه های بزرگ، گلهای سفید و نیامهای باقلائی بزرگ. جنس های آن در آسیا مخصوصاً هندوستان و امریکای شمالی دیده میشود. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درخت کاری
تصویر درخت کاری
درخت کاشتن، کاشتن نهال، نهال کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درخت مریم
تصویر درخت مریم
درخت خرمایی که خشک بود و برای حضرت مریم از نو سبز و بارور شد، نخل مریم
فرهنگ فارسی عمید
(دِ رَ)
نقاشی کردن مناظر دارای درخت
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ)
کاشتن درخت. کاشت درخت. نهالکاری. غرس شجر. درخت نشانی
لغت نامه دهخدا
نام درختی مشابه درخت خرما، به این معنی مفرس تار است که به تای ثقیل هندی است، (آنندراج) (غیاث اللغات)، درختی است در هندوستان شبیه بدرخت خرما، (برهان) (فرهنگ رشیدی)، رجوع به انجمن آرا شود، آبی از آن حاصل کنند که نشأۀ شراب دهد، (برهان) (انجمن آرا)، درختی است شبیه بدرخت خرما که از آن آبی حاصل کنند که نشاء و دردسر آورد، اکثر در ملک هندوستان یافت شود وشرح آن در ذیل لغت تال مرقوم خواهد شد، (فرهنگ جهانگیری)، رجوع به تال (درخت) شود، بمعنی ریزه ریزه و پاره پاره، (برهان)، تارتار بمعنی ریزه ریزه نیز آمده است، (انجمن آرا) (آنندراج) :
شد ز سر زلف او صبح معنبرنسیم
کرد مه روی او طرۀ شب تارتار،
خاقانی،
رجوع به تارتارشود، در ترکی بمعنی تنگ است که ضد فراخ باشد، (آنندراج) (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
عمل و شغل رخت دار. رجوع به رخت دار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از درخت سازی
تصویر درخت سازی
نقاشی مناظر دارای درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درختکاری
تصویر درختکاری
کاشت درخت نهال کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درختکاری
تصویر درختکاری
کاشت درخت یا درختچه، نهال کاری
فرهنگ فارسی معین
دلیل کند بر مردی گران طبع، که با مردمان ناسازگار است و بعضی گویند: درخت مورد، دلیل کند بر مردی عجمی فاضل و توانگر دل.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
دلیل کند بر مردی بدکردار، که شر او به مردمان رسد و کس منفعت نباشد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
بازی قایم باشک
فرهنگ گویش مازندرانی